سفری از من به من...

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

بیداری

 

من عمریه که بیدارم

هنوز این و نفهمیدی

 

شبایی که نخوابیدم

عزیزم خوب خوابیدی؟

 

چرا وقتی که می رفتی

نگفتی برنمیگردم؟

 

نباید قول میدادی

نباید صبر میکردم

 

تو رو میبینم از حالا

داری دستاش و میگیری

 

تو اشکام و نمی بینی

یه عمره که فقط میری

 

ببخش اما گناهم رو

اگه دنیایی از دردم

 

اگه با گریه هام هرشب

تو رو بیدار میکردم

 

همیشه مطمئن بودم

منو تنها نمیذاری

 

چرا من فکر میکردم

تو هم تا صبح بیداری

 

نمی پرسی تو حالم رو

توی قلب من آشوبه

دارم با گریه میخندم

عزیزم حال من خوبه...!


"نسیم بیرانوند"

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۱
نسیم بیرانوند

تقدیر

میخوام با من نمونی سرد و بیروح

تو باید خنده هات و پس بگیری

 

داره پلک تو سنگین میشه از خواب

نباید مثل من اینجا بمیری

 

اگرچه بوی خون میده نفسهات

به وقت بوسه های آخرین بار

 

دارم میبینم اون روز و که خورشید

بغل کرده تو رو اون سوی دیوار

 

برو تاریکه دنیایی که دارم

تو با من طاقت موندن نداری

 

تو میدونی نمیذارم یه لحظه

خودت رو جای من حتی بذاری

 

هزار تا خطه توو دنیای دستات

میخواستی خط تقدیر تو باشم

 

من از این گریه ها حالا یه دریام

چه جوری میشه تو دست تو جا شم؟

 

نذاشتن سهم دنیای تو باشم

نمیذارن که دستام و بگیری

 

چه روزای قشنگی پیش روته

نباید مثل من اینجا بمیری...


"نسیم بیرانوند"

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۲
نسیم بیرانوند

سلام...این ترانه رو از همه ی ترانه هام بیشتر دوست دارم...خیلی بیشتر..
به خاطر اینکه خیلی روی این ترانه کار نکردم و کاملا جوششی بود و زنانگی بیشتری به خرج دادم...:-))

چقد تاریکه این سلول توو در توو
یه دیوار بلنده بین ما انگار
تو سر روو آجرای کهنه میذاری
تو رو بو میکشم از پشت این دیوار

تو میتونستی این دیوار و برداری
تویی که دست تنها کوه میکندی
نمیدونم هنوزم مثل اون روزا
روی این اسب زخمی شرط میبندی؟

یه خونه با تو میسازم توو رؤیام و
من از تو بوسه های تازه میگیرم
واسه قابِ درِ این کلبه ی چوبی
فقط قدّ تو رو اندازه میگیرم…

تو باشی هیچ کاری غیرممکن نیست
بهشتم(بهشت هم) میشه گاهی روو زمین باشه
واسه اینکه بمونی، باید این خونه
یه خونه ، وسطِ میدون مین باشه

مراقب باش! این سیاره از شیشه است…
مبادا راه میری ، زخم برداری
چشای تو اگه تَر باشه میمیرم
روی این نقطه-ضعفم دست میذاری

تو میری…مرگ برمیگرده سمت من
تو برمیگردی و مرگ از شبم میره
شاید جایی کسی یاد تو افتاده…
که داره قلبم اینجا درد میگیره

همیشه بین ما سوء تفاهم هست…!
همیشه، حرف آخر ، معذرت خواهی…
ولی قهر من و تو سخت، کوتاهه
یه چیزی مثل قهر موج و گوش-ماهی

یه روزی میرسه شاید همین فردا
که با هم ، زیر نور ماه میشینیم
ولی هر شب ، من و تو همزمان با هم
یه دیوار بلند و خواب میبینیم…

"نسیم بیرانوند"

**این اثر در آکادمی ترانه ثبت شده است**

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۴
نسیم بیرانوند


دوباره فصل نگاه مرا زمستان کرد

بلوغ حس گناهی که در تو طغیان کرد


اتاقک تو برایم غریبه شد وقتی 

نگاه سرد تو بر من وزید و طوفان کرد


گذاشتی که من ابلیس کوچکی باشم

که عاشقانه تو را سجده رفت و عصیان کرد


نمیشود که تو را در حیاط خانه شبی

به چای تازه دمی تا سپیده مهمان کرد؟


عبور کن شبی از تیر و از تپانچه ، بیا....

نمیشود که تو را از قبیله پنهان کرد


بهار میشوم از دیدنت اگرچه تویی

کسی که فصل نگاه مرا زمستان کرد...


"نسیم بیرانوند"


**از مجموعه شعر لبخند که می زنی...**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۷
نسیم بیرانوند

واسه اولین باره توو زندگیم
یکی رو توو خوابم بغل میکنم
یا میمیرم از درد این انتظار
یا این عشق و ضرب المثل میکنم

یه عمره با تقدیر، درگیرم و
دعا کن بشه آخرین سال جنگ
بدون تو این عید، حالم بده
مثه حال ماهی توو سال نهنگ

تو خوبی! مثه اولین بار که
با اون شال خاکستری دیدمت
مثه آخرین دفعه که توی پارک
روی نیمکت آخری دیدمت

هنوزم کسی مثل تو خاص نیست
تو باید بفهمی که حق با منه…!
نشد مثل تو، هر کی "هم اسمته"
یا هر کی که عطر تو رو میزنه

واسه من سؤاله، که چشمای تو
اگه خیس باشه ، همین رنگیه…؟!
میدونم سؤالم عجیبیه ولی
اینا از مضرات دلتنگیه…!

نگاه تو مغرور و سرده، ولی
کمی شیطنت ، پشت لبخندته
دلت صاف تا قسمتی ابریه
شاید آخرین روز اسفندته

حواست به کار خودت باشه و
یه وقت پا نذاری به خواب کسی…!
زن قصه می میره اینجا، اگه
بشی قهرمان کتاب کسی

چقد سرد میشه هوا بعد تو
واسه من مهم میشه اخبارِ روز
لباسای گرم و ببر با خودت
هوای سفر، سوز داره هنوز

کنارم یه "مرد خیالی" نذار
خیال کردی تنها شدن، سخت نیست؟
قسم میخورم بعد تو هیچ وقت
کنار من اون مرد ، خوشبخت نیست

بهت قول میدم بمونم به پات
همیشه به قولم عمل میکنم
توو خوابم میای خونه و بالش و
به جای تو محکم بغل میکنم…!
****

چراغ اتاق تو روشن شده…!


"نسیم بیرانوند"

**این اثر در آکادمی ترانه ثبت شده است**
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۲۰
نسیم بیرانوند


روﺯِ بعد از تو عشق، تعطیله..
غیر تو کی اهمیت داره؟
بعد تو هیچ چی مثل سابق نیست
عشق، بعد از تو معصیت داره

هی سلام میرسونی از دور و
از خودم حالمو نمیپرسی
هیچ موقع بی تو گرمم نیست
برف میباره زیر این کرسی

بعد تو من عوض شدم اما
تو هنوز با کسی نمیجوشی
شال و مثل همیشه میبندی
مثل سابق لباس میپوشی

بعد تو من عوض شدم حتی
بر خلاف همیشه غمگینم
توی آینه نگاه میکنم و 
تو رو پشت سرم نمیبینم

واسه من هیچ چی مثل فاجعه نیست
بس که درگیر روزمره گی ام
فاجعه یعنی حس دلتنگیم
دفن شه، زیر روزمره گی ام

رنجها قوی ترم کردن
هیچ تغییری اتفاقی نیست
وقتی دنبال رد پای تو ام
هیچ تصویری اتفاقی نیست…

ﻣﻄﻤﺌﻦ تر درا (درها)رو میبندم
بعد تو من به باد شک دارم
هی توو آینه نگاه میکنم و
 چند تا تار سفید و میشمارم

فال حافظ رو باز میکنم و
معنی فال من":سفر باتو  !" 
باید آماده ی سفر باشم
من قبول دارم این خرافات و  !

روﺯِ بعد از تو عشق، تعطیله
غیر تو کی اهمیت داره؟
بعد تو هیچ چی مثل سابق نیست
عشق، بعد از تو معصیت داره..

نسیم بیرانوند

**ثبت شده در آکادمی ترانه**
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۶
نسیم بیرانوند

درست، ساعت ِ 10 ، پشت پلک آن دیوار

به زنگ در که رسیدی عوض شدی انگار


نترس...! چون که نقابت تکان نخواهد خورد

نترس...! چون که نجیبی در اولین دیدار


تو جیب های خودت را همیشه از حفظی:

کلید، ساعت ِ جیبی، دو دسته چک، سیگار


حیاط خانه هنوز آن حیاط دیروزیست

طناب های پر از رخت ِ شسته، خدمتکار


زنی برای تو در کنج خانه مانده نجیب

تمام ثانیه ها را به عشق تو بیدار


سکوت کن! که کسی بو نمی برد هرگز

از آن خیانت، از آن خنده های نکبت بار


بگو همیشه دلت تنگ ِ دیدنش بوده است

دروغ، راه گریز تو میشود هر بار


نترس...! چون که نقابت تکان نخواهد خورد

نترس چون که نجیبی در اولین دیدار...


"نسیم بیرانوند" 

از مجموعه شعر"لبخند که می زنی..."


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۱
نسیم بیرانوند

دنیای من اینجاست

اینجا توو این خونه

این عطر موهاته؟

یا بوی بارونه؟


حس میکنم خوبم 

وقتی تو اینجایی

احساس خوبی نیست

احساس تنهایی


"نسیم بیرانوند"


به زودی با صدای حسین احمدی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۱
نسیم بیرانوند

خاک مرده توو خونه پاشیده ن


خسته از رنگ پرده های اتاق


وسط عابرا می آی به خودت


داری میری به سمت کافه-کلاغ




حالا احساس بهتری داری


روی این صندلی پوسیده


ظاهرا قبل تو کسی اینجا


توو خیالش یکی رو بوسیده




توو دلت حس قهرمانی نیست


از خودت که مدال میگیری


وقتی از دست عشق، تندیس


بدترین مرد سال میگیری




دیر خوردی دوباره قرصات و


مژه های تو داره تَر میشه


کافه چی، هر چی دیر برگرده


اضطراب تو بیشتر میشه




تو یه گوینده ی خبر بودی


که یه خط در میون تپق میزد


عاشقی که با هر دوسِت دارم


توی سطل زباله ، عُق میزد




وسط بوسه های پی در پی


روح تو پشت میز کارِت بود


اولین عکس عاشقانه ی تو


آخرین ژست خنده دارت بود




زن سراغ "دوسِت دارم" میگشت


توو کشو، توی جیب شلوارت


توی گلدونِ روی جاکفشی


زیر خاکسترای سیگارِت




***


داری از پشت شیشه میبینی


داره میباره..داره شب میشه


تا حواس تو نیست این فنجون


بی هوا با تو لب به لب میشه




بعدِ یه قهوه با خودت میگی:


"هی دارم خوب و خوب تر میشم"


اما یادت میاره موهاش و


عطر آهنگ "جاده ابریشم"*




شب که میشه، تموم خاطره ها


مثل یه پادِشاهِ خونخوارن


شکل یه دختر از نژاد مغول


مثل سرباز جنگ تاتارن




تو کلافه ای مثه چتری


که همیشه به میخ، آویزه


زن که از خونه رفت، فهمیدی:


چمدون ، گاهی نفرت انگیزه



جاده ابریشم*=>نام یک قطعه ی بیکلام، اثر "کیتارو"



*این کار در آکادمی ترانه ثبت شده است


"نسیم بیرانوند"


کافه کلاغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۰
نسیم بیرانوند

این ترانه کار مشترکی بود از من و آقای امیر علیزاده

قسمتهایی از ترانه که به رنگ آبی هست ، ترانه ی من و بقیه ی بندها کار آقای علیزاده هستش...


"نیمکتهای سوخته"


یه میدونه جنگ و یه دنیا پلاک ، یه شهر پر از لاله های سپید

                                      یه ابلیس خونخوار و بی رحم و دیو ، همه لاله ها رو به مسلخ کشید

 

دل آسمون اون ق َد َر تیره شد ، که انگار دنیا رو آتش زدن

                                      توو تاریکی و دود هم میشه دید ، که هر گوشه افتاده تن روی تن

 

یکی پا نداره زمین می خوره ، مث اون درختی که خورده تبر

                                      یکی سر نداره ولی میدوه ، با پاهای تاول زده سمت در

 

ببین چادرایی رو که خونیه ، ببین نیمکتایی رو که سوخته

                                       یا اون دختری رو که جون داده و به ابرای خشکیده چش دوخته

 

همه خیس خون زیر بارون بمب ، داره مرگ میباره از هر طرف

                                     مگه "در" کدوم سمت این مدرسه است؟که دیوار و دیواره از هر طرف

 

چشای خدا هم پر از اشک شد ،دل آسمون هم از این غم گرفت

                                     زمین خون به پیراهنش وصله زد ، یه تاریخ از این غصه ماتم گرفت

 

زمستون حریف بهاری نشد ، که سیراب با خون اون لاله ها

                                       بهشت خدا خونتون بود و هست ، یه ایران به یاد شما بچه ها


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۹
نسیم بیرانوند