مترسک
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۷ ب.ظ
تنهاست در این مزرعه ، همواره مترسک
با شال و کلاه و شنلی پاره ، مترسک
شب خواب که میبیند از این مزرعه رفته است
تب میکند از غصه ی یکباره مترسک
هر روز کلاغ و شَبَـح ِ تیره ی طوفان
دلواپس ِ ویرانی سیاره، مترسک
در جمع، صدا میزند او را زن دهقان
هی لنگ ِ پدرسوخته ، بیکاره مترسک
دیروز کلاغ آمد و در گوش چپش گفت:«آخر به خدا میشوی آواره، مترسک»
امروز در آن مزرعه طوفان شد و جا ماند
تنها ، ش ِن ِل ِ پاره ی بیچاره، مترسک
"نسیم بیرانوند"
۹۵/۰۵/۲۴
وب خوبی دارین...فقط روی سئوی داخلی وبتون کار کنید...
خییییییییییلی تاثیر داره ها...موفق باشید.