سفری از من به من...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چارپاره» ثبت شده است

سلام

من هر بار که از روزانه نویسیها و وبلاگ نویسیهای زردم دور میشم احساس بهتری دارم...:-) شاید این معنیش این میتونه باشه که زرد نویسی برای من خطرناکه و بهتره که اگر چیزی مینویسیم حرفه ای و سبز و شاد باشه:-) برای همین این روزها فعالیتهای حرفه ای من پررنگ تر و بیشتره..

این چارپاره در آستانه ی شروع بهترین فصل زندگیم با عشق تقدیم میشه به دوستان مجازی و غیر مجازی من:-)

امیدوارم دوستش داشته باشید:-)


زندگی کن...!


 بازوانت شبیه پاروییست 

در هیاهوی موج موهایم

میرساند مرا به ساحل امن

هر شب از آن جزیره می آیم


چشمهایم شبیه زنهاییست

که کمی بی ثبات و حرافند

با دو ساق کشیده و عریان

زیر باران حصیر میبافند


چشمهایم شبیه زنهاییست 

که نگهبان هر چه مردابند

یک شب از راه دور می آیند 

و برای همیشه میخوابند


می دوم سمت سایه ای که تویی

تو شبیه گذشته های منی

تو به قدری بزرگ و زیبایی

که گمان میکنم خدای منی


شرم دارم بگویم از لبهات

مثل دوشیزه های عصر حجر

مثل زنهای سمت شرق جهان 

تو مرا "ناگهان" به بوسه ببر


مرگ یعنی تو را نبوسیدن

مرگ بر تو را نبوسیدن

زندگی با تو آرزوی من است

 با تو مردن...و بعد، پوسیدن


مهربان شو! کسی نمیفهمد!

بی قرارم چرا نمیفهمی؟

یا خودت را به خواب میزنی و

یا زبان مرا نمیفهمی!

 

غرق شو شبیه یک قایق

در هیاهوی موج موهایم

زندگی کن که من نمیمیرم! 

من به دنیا دوباره می آیم....


   

نسیم بیرانوند/ سیزده بهمن 93




***ثبت شده در سایت شعر نو، به شماره ثبت : 439875***
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۲
نسیم بیرانوند