سفری از من به من...

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

سلام

من هر بار که از روزانه نویسیها و وبلاگ نویسیهای زردم دور میشم احساس بهتری دارم...:-) شاید این معنیش این میتونه باشه که زرد نویسی برای من خطرناکه و بهتره که اگر چیزی مینویسیم حرفه ای و سبز و شاد باشه:-) برای همین این روزها فعالیتهای حرفه ای من پررنگ تر و بیشتره..

این چارپاره در آستانه ی شروع بهترین فصل زندگیم با عشق تقدیم میشه به دوستان مجازی و غیر مجازی من:-)

امیدوارم دوستش داشته باشید:-)


زندگی کن...!


 بازوانت شبیه پاروییست 

در هیاهوی موج موهایم

میرساند مرا به ساحل امن

هر شب از آن جزیره می آیم


چشمهایم شبیه زنهاییست

که کمی بی ثبات و حرافند

با دو ساق کشیده و عریان

زیر باران حصیر میبافند


چشمهایم شبیه زنهاییست 

که نگهبان هر چه مردابند

یک شب از راه دور می آیند 

و برای همیشه میخوابند


می دوم سمت سایه ای که تویی

تو شبیه گذشته های منی

تو به قدری بزرگ و زیبایی

که گمان میکنم خدای منی


شرم دارم بگویم از لبهات

مثل دوشیزه های عصر حجر

مثل زنهای سمت شرق جهان 

تو مرا "ناگهان" به بوسه ببر


مرگ یعنی تو را نبوسیدن

مرگ بر تو را نبوسیدن

زندگی با تو آرزوی من است

 با تو مردن...و بعد، پوسیدن


مهربان شو! کسی نمیفهمد!

بی قرارم چرا نمیفهمی؟

یا خودت را به خواب میزنی و

یا زبان مرا نمیفهمی!

 

غرق شو شبیه یک قایق

در هیاهوی موج موهایم

زندگی کن که من نمیمیرم! 

من به دنیا دوباره می آیم....


   

نسیم بیرانوند/ سیزده بهمن 93




***ثبت شده در سایت شعر نو، به شماره ثبت : 439875***
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۲
نسیم بیرانوند

فکرش را بکن! 

جهان اتوبوسی باشد که آنجا صندلیهایمان را از هم جدا کرده باشند 

 یا من زودتر از تو پیاده شوم!

فکرش را بکن! 

دنیا قهوه خانه ای باشد که ما 

هر روز بی آنکه یکدیگر را بشناسیم ، 

پشت به هم بنشینیم و روو به دیگری چای بنوشیم

 یا مثلا ...

مثلا تو مرا دوست نداشته باشی! 

فکرش را ب...

نه ! حتی فکرش را هم نکن... 


"نسیم بیرانوند"




***ثبت شده در سایت شعر نو***
***به شماره ثبت : 439795***
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۳
نسیم بیرانوند

   

     

**متن از: نسیم بیرانوند**

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۵
نسیم بیرانوند

یک پنجره ای که روو به دریا بازی

در بطن قفس ، تجسم پروازی

عاشقترم از همیشه, ای دیوانه

وقتی که مرا به گریه می اندازی


"نسیم بیرانوند"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۲
نسیم بیرانوند

دیگه آغوش مادر، جای امنی نیست
تا وقتی گلّه های گرگ، بیدارن
تا خوشه-خوشه آدمها دِرو میشن
کشاورزای اینجا بمب میکارن

تا این گنجشک ها بی آب و بی "دونه" ان
خدا از "دونه" ی تسبیح ، بیزاره
طواف کعبه از این لحظه بیهوده است
خدا پاش و توو این دنیا نمیذاره

همیشه جاده دنبال رسیدن نیست
یه جاهایی درا (در ها ) همدستِ دیوارن
همه ، اون قدر سیلی خوردن از هم ، که
به این پیغمبرِ بی دست شک دارن…

به هر کی رد بشه از کوچه، بد بینیم
برای سایه مون پاپوش میدوزیم
تـنِ یک رنگـِ تکراری نمیپوشیم
واسه "یک" شب، "دو" تا آغوش میدوزیم

######

باید پشت نقابِ خنده ، پنهون شم
بذار از توو کـِشو لبخند بردارم
هوا تلخه یا چای تازه جوشیده است؟
بذار از روو لب تو ، قند بردارم…!

مثه یه کوه برفی دورم از دنیا
توو قلبم کلبه ای از برف میسازی
سرت روو سینَه مِ تا صبح…این یعنی:
داری موج و به جون صخره میندازی

مثه یه شورشی، دستای من بسته است
توی خواب تو ، شطرنجیه تصویرم
به من می ریزه هرچی رودِ توو دنیا
ولی از چشم تو سرچشمه میگیرم

جهان ، یه شعره با خـطِ بریـلِ درد
با انگشتای تو دنیا رو میخونم
برهنه میشم از هر کی به غیر از تو
هوا سوزِ بدی داره ، بپوشونم…
****
برهنه میشم از هر کی به غیر از تو
بپوشونم…بپوشونم…بپوشونم…
"نسیم بیرانوند"
**این کار، در آکادمی ترانه ثبت شده است**
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۴
نسیم بیرانوند
امشب عبور میکنم از کوچه های سرد
از کاج های یخ زده از هر چه برگ زرد

گاهی سکوت میشکند با صدای باد
گاهی به زوزه های سگی خیس و هرزه گرد

آخر چه حکمتیست که یاد تو ام هنوز؟
وقتی غروب ، قلب مرا می برد به درد

با من کسی این سالها جز عکس نو نبود
جیب تمام خاطره های مرا بگرد

لطفا بیا به خانه ی تاریک من ببین
با روزهای خوب من دلتنگی ات چه کرد...

"نسیم بیرانوند"

از مجموعه شعر لبخند که میزنی...
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۳۶
نسیم بیرانوند

من تازگی ها سخت سرگرمم
با تهمتایی(تهمت هایی) که تو میبافی
چشمای مغرور من این روزا
تر میشه به اندازه ی کافی

لب میزنم به قهوه هایی که
ترجیح میدم بی شــِـکر باشه
زخمام و این روزا نمیبندم
تا عمق دردم بیشتر باشه

لج میکنم…بی قرص میخوابم…
از گریه ها سردرد میگیرم
بی چتر میرم زیر بارون و
شب، دوشــِ آبــِ سرد میگیرم

بعد تو حتی با صدای زنگ
گاهی به هم میریزه اعصابم
من تازگی ها زود میرنجم
من تازگی ها دیر میخوابم

برعکسـِ تو ، وقتی تو میرنجی
من از غرورم مایه میذارم
ثابت شده قلب تو با من نیست
وقتی بهت حس بدی دارم…

گفتی بهم: « "قلب" تو "دنیامه"
تنها بشه این مرد، میمیره»
ببین چه جوری یه زنــِ تنها
فردا ازت "دنیا"رو میگیره…

"نسیم بیرانوند"
**ثبت شده در آکادمی ترانه**
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۲
نسیم بیرانوند